کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ام عثمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ام . دبلیو
فرهنگ فارسی معین
(اِ دَ بِ) [ انگ . ]M.W (اِ.) موج متوسط (رادیو).
-
ام .آر.آی
فرهنگ فارسی معین
(اِ) [ انگ . ]M.R.I (اِ.) نوعی تصویر - برداری برای تشخیص بیماری از طریق به ره گیری از تشکیل مغناطیسی هسته و بررسی اثر آن به یاری کامپیوتر، نمایش تشدید مغناطیسی .
-
ام .اس
فرهنگ فارسی معین
(اِ اِ) [ انگ . ]M.S (اِ.) بیماری عصبی پیش رونده ای که به تدریج باعث ضعف ، اختلال های حسی و حرکتی ، و اختلال در بینایی و گفتار می شود.
-
ام الخبائث
فرهنگ فارسی معین
(اُ مُّ لْ خَ ئِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - مایة پلیدی ها. 2 - مجازاً شراب .
-
ام الفساد
فرهنگ فارسی معین
( ~. فِ یا فَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) مایه و سبب تباهی و فساد. 2 - (ص .) فتنه انگیز.
-
ام القری
فرهنگ فارسی معین
( ~. قُ را) [ ع . ] (اِ.) 1 - مهم ترین و ارزش مندترین سرزمین . 2 - مجازاً مکه .
-
ام الکتاب
فرهنگ فارسی معین
( ~. کِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - قرآن . 2 - سورة فاتحه .
-
ام المومنین
فرهنگ فارسی معین
( ~. مُ مِ) [ ع . ] (اِ.) لقب هر یک از زنان پیغمبر اسلام .
-
جستوجو در متن
-
پیراهن
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ په . ] (اِ.) تن پوش ، لباس . ؛ ~عثمان کردن بهانه کردن ، دستاویز قرار دادن . ؛~ بیشتر پاره کردن کنایه از: سن و تجربة بیشتر داشتن .
-
خوندگار
فرهنگ فارسی معین
(خُ دِ) (ص مر.) 1 - مخدوم ، خداوندگار، سرور. 2 - عنوان هر یک از پادشاهان آل عثمان .
-
عثمان
فرهنگ فارسی معین
(عُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جوجة هوبره . 2 - مار. 3 - بچه مار. 4 - از اعلام مردان است .
-
شافعی
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به مذهب شافعی . 2 - منسوب به محمدبن ادریس بن عباس بن عثمان بن شافع هاشمی قرشی مطلبی ، مکنی به ابوعبدالله. یکی از ائمه چهارگانه اهل سنت .