کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امام حسین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
امام زاده
فرهنگ فارسی معین
(اِ. دِ) [ ع - فا. ] (ص مر.) فرزند یا نوادة یکی از امامان دوازدگانه .
-
جستوجو در متن
-
عاشورا
فرهنگ فارسی معین
[ ع . عاشوراء ] ( اِ.) روز دهم ماه محرم ، روزی که امام حسین (ع ) به شهادت رسید.
-
یحموم
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ ع . ] 1 - (ص .) سیاه . 2 - (اِ.) دود. 3 - (اِخ .) نام اسب امام حسین و اسب هشام ابن عبدالملک .
-
باب الحوائج
فرهنگ فارسی معین
(بُ لْ حَ ئِ) [ ع . ] (ص مر.) 1 - آستانة رفع حاجت ها. 2 - لقب حضرت موسی ابن جعفر امام هفتم شیعیان . 3 - لقب حضرت عباس ابن علی برادر امام حسین (ع ).
-
سید
فرهنگ فارسی معین
(سَ یِّ) [ ع . ] (ص .) سرور، آقا، افرادی که نسب شان به پیغمبر (ص ) می رسد. ؛~المرسلین سرور فرستادگان (خدا) لقب محمد رسوالله (ص ). ؛~ُالشُهَدا الف - سرور شهیدان . ب - لقب حمزه عموی پیامبر اسلام . ج - به ویژه لقب امام حسین (ع ) امام سوم شیعیان .
-
شمر
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (اِ.) 1 - شمر بن ذی الجوشن قاتل امام حسین (ع ). 2 - (کن .) شخص بسیار خشن و سختگیر و ظالم و بدخو. ؛ ~ هم جلودار کسی نبودن کنایه از: هیچ چیز یا هیچ قدرتی توانایی ممانعت از خلاف کاری یا تندروی کسی را نداشتن .
-
سفره
فرهنگ فارسی معین
(سُ رِ) [ ع . سُفَرة ] (اِ.) پارچه ای که هنگام غذا خوردن ، خوردنی ها را روی آن می چینند. ؛ ~ ابوالفضل سفره ای که نذر حضرت ابوالفضل عباس برادر امام حسین (ع ) شده است . ؛~ عقد سفره ای که در مراسم عقد در برابر عروس و داماد می گسترند و در آن آیینه و ش...
-
ذکر
فرهنگ فارسی معین
(ذِ) [ ع . ] 1 - (مص م .)یاد کردن ، بیان کردن . 2 - (اِمص .) یادآوری . 3 - نام ، آوازه . 4 - شرح حال ، ترجمة احوال . 5 - پند،موعظه . ؛~ جمیل یاد نیکو. ؛ ~ خیر یاد نیکو. ؛ ~ جلی ذکری که صوفیان به آواز بلند ادا کنند. ؛~ خفی ذکری که صوفیان در دل ...