کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الگو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الگو
فرهنگ فارسی معین
( اُ ) (اِ.) نمونه ، طرح .
-
جستوجو در متن
-
سرمشق
فرهنگ فارسی معین
(سَ . مَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) 1 - خطی که استاد محض نمونه برای شاگردان نویسد تا از روی آن مشق کنند. 2 - نمونه ، الگو.
-
نمونه
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نُ نِ) (اِ.) 1 - مثل ، مانند. 2 - مقدار کمی از چیزی که به کسی نشان دهند. 3 - سرمشق ، الگو.
-
مدل
فرهنگ فارسی معین
(مُ دِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - نمونه ، سرمشق ، الگو. 2 - هر چیز و هر کس اعم از مجسمه و انسان و غیره که در برابر هنرمند قرار گیرد تا از روی آن نقاشی کند یا مجسمه بسازد.
-
رولت
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - نوعی دستگاه قمار که دارای شماره هایی است . آن را می چرخانند و روی شماره ایی که خواهد ایستاد شرط بندی می کنند. 2 - نوعی شیرینی خامه ای . 3 - نوعی خوراکی که گوشت ، پنیر... را لای خمیر نان می پیچند و آن را یا سرخ می کنند یا می پزن...
-
شاخص
فرهنگ فارسی معین
(خِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) برآمده ، مرتفع . 2 - برجسته ، ممتاز. 3 - (اِ.) نمودار. 4 - نمونه ، الگو، سرمشق . 5 - عددی که میانگین ارزش مجموعه ای از اقلام مرتبط با یکدیگر را برحسب درصدی از همان میانگین در فاصلة زمانی دو تاریخ بیان کند.
-
مشق
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - (مص م .) تمرین و ممارست برای بدست آوردن آمادگی و مهارت در کاری ، فنی یا هنری . 2 - (اِمص .) تمرین . ؛ سر ~ الف - نمونه خط معلم خطاطی . ب - نمونه ، الگو. ؛ ~ شب تکلیف درسی که شاگرد باید در خانه انجام دهد. ؛~نظام اجرای عملیا...
-
استاد
فرهنگ فارسی معین
( اُ ) [ په . ] (اِ. ص .) = اوستاد. اوستا. استا: 1 - آموزنده ، معلم ، آموزگار. 2 - مدرس دانشگاه ها. 3 - حاذق ، ماهر، سررشته دار در کاری ، چیره دست . ؛~ علم کردن دزدیدن خیاط ها از سر پارچه . ؛ ~چسک آن که در کار دیگران بی جهت مداخله کند. 4 - خط ی...