کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الکتریسیته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
الکتریزه
فرهنگ فارسی معین
(اِ لِ تِ رِ زِ) [ فر. ] (ص .) جسمی یا جرمی که بدان الکتریسیته وارد کنند و یا الکتریسیته را از آن عبور دهند.
-
لامپ
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.)وسیله ای که جریان الکتریسیته را تبدیل به نور و روشنایی می کند و انواع گوناگون دارد.
-
هادی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ فا.) 1 - هدایت کننده . ج . هداة . 2 - رسانه ، هر جسمی که جریان الکتریسیته یا حرارت را از خود عبور دهد.
-
الکترولیز
فرهنگ فارسی معین
(اِ لِ تِ رُ) [ فر. ] (اِ.) عمل تجزیة شیمیایی به وسیلة برق ، مانند: تجزیة آب در اثر جریان برق و یا تجزیه نمک طعام به کمک جریان الکتریسیته و غیره .
-
فاز
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.)1 - سیم برقی که دارای الکتریسیتة مثبت است . 2 - مرحله و دورة مشخص در یک فرآیند، گام . (فره ). 3 - منطقه .
-
کلید
فرهنگ فارسی معین
(کِ یا کَ) [ یو. ] (اِ.) 1 - ابزاری که با آن قفل را باز و بسته کنند. 2 - وسیله ای برای قطع و وصل جریان الکتریسیته ، وسایل برقی . 3 - علامتی که در سمت چپ خط های حاصل می گذارند تا نام نت ها از روی آن خوانده شود.
-
الکتروسکپ
فرهنگ فارسی معین
(اِ لِ تِ رُ کُ) [ فر. ] (اِ.) آلت آزمایش وجود الکتریسیته که تشکیل شده است از یک شیشة دهانه بسته که میلة فلزی از دهانة چوپ پنبة آن عبور می کند و منتهی به دو باریکة زرورق فلزی است و مقداری آهک زنده در داخل شیشه (برای جذب بخار آب ) قرار داده اند. هنگام...
-
وات
فرهنگ فارسی معین
[ انگ - فر. ] (اِ.) واحدی است که برای سنجش مقدار نیروی الکتریسیته بکار می رود و معادل است با مقدار یک ژول انرژی در یک ثانیه ، به عبارت دیگر هرگاه از یک سیم هادی آن قدر جریان الکتریسیته بگذرد که معادل یک ژول انرژی در یک ثانیه مصرف شود، گوییم به انداز...