کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الله قورتکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آیت الله
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ لْ لا) [ ع . ] (اِمر.) نشانه و حجت خدا، ع نوان یا لقبی که مسلمانان به مجتهدان و عالمان بزرگ دین می دهند. ؛ ~العظمی عنوان و لقب مجتهدان شیعه که مرجع تقلید هستند.
-
ایام الله
فرهنگ فارسی معین
( ~. لا) [ ع . ] (اِ.) روزهایی که از نظر مذهبی و اعتقادی مهم اند. مانند روز عاشورا.
-
الله بختی
فرهنگ فارسی معین
(اَلú لا بَ) (ص نسب .) (عا.) تصادفی ، اتفاقی .
-
بقیة الله
فرهنگ فارسی معین
(بَ یَّ تُ لْ لا) [ ع . ] (ص مر. اِمر.) باقی ماندة خدا، باقی گذاشتة خدا از چیزهای خوب و حلال .
-
بسم الله
فرهنگ فارسی معین
(بِ مِ لْ لا) [ ع . ] (جملة اسمی . فعل امر.) 1 - به نام خداوند، به نام خدا (جمله ای که فارسی زبانان هنگام شروع کاری یا قدم نهادن در جایی گویند). 2 - (عا.) بفرما میل کن ، بخور. 3 - نوعی تعارف برای این که کسی پیشقدم شود: بفرمایید، پیش افتید. 4 - در مو...
-
بعون الله
فرهنگ فارسی معین
(بِ عُ نِ لْ لا) [ ع . ] (شب جم .) (ق .) به یاری خدا.
-
بارک الله
فرهنگ فارسی معین
(رِ یا رَ کَ لْ لا) [ ع . ] ( جملة دعایی .) = باریکلا: آفرین خدا بر تو باد.
-
بیت الله
فرهنگ فارسی معین
( ~. لْ لا) [ ع . ] (اِمر.)خانة خدا، کعبه .
-
تقبل الله
فرهنگ فارسی معین
(تَ قَ بَّ لَ لْ لا) [ ع . ] (جملة دعایی ) خدا بپذیرد، ایزد بپذیرد.
-
حزب الله
فرهنگ فارسی معین
(حِ بُ) [ ع . ] (اِمر.) حزبی که اعضای آن فقط معتقد به اسلام و تابع مکتب الله هستند.
-
حق الله
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ لا) [ ع . ] (اِمر.) اجرای اوامر خدا و طاعت و عبادت او.
-
داعی الله
فرهنگ فارسی معین
(یُ لْ لا) [ ع . ] (اِمر.) 1 - خوانندة خدا. 2 - پیغامبر اسلام (ص ).
-
یوم الله
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ لْ لا) [ ع . ] (اِمر.) روز مقدس ، روز گرامی .
-
علی الله
فرهنگ فارسی معین
( ~. لا) (ق مر.) گرفته شده از عربی به معنای 1 - پناه بر خدا، توکل به خدا. 2 - (عا.) هرچه باداباد.
-
کلمة الله
فرهنگ فارسی معین
(کَ لِ مَ ةُ لْ لا) [ ع . ] (اِمر.) 1 - کلمة خدا. 2 - عیسی (ع ).