کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
التی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دوک
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) آلتی که با آن نخ ریسند.
-
وافور
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) آلتی که با آن تریاک می کشند.
-
درباز کن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کُ) (اِمر.) آلتی برای باز کردن در بطری ، کنسرو و امثالهم .
-
گل گیر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) آلتی شبیه قیچی که با آن زبانه شمع را می گیرند.
-
ماسوره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) = ماشوره : 1 - لولة باریک . 2 - نی باریک . 3 - آلتی است در چرخ خیاطی که نخ به آن پیچیده می شود. 4 - آلتی است در توپ و تفنگ . ماشوره هم گفته می شود.
-
آب پاش
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) آلتی دسته دار و سر پهن و سوراخ سوراخ برای آب دادن به گیاهان .
-
آبج
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) 1 - نشانة کمان گروهه . 2 - آلتی در زراعت . آبچ نیز گویند.
-
پانتوگراف
فرهنگ فارسی معین
(تُ گْ) [ فر. ] (اِمر.) آلتی است که با کمک آن از هر نوع نقشه و تصویری نسخه برداری کنند.
-
زاغنول
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) آلتی است آهنی ، سر کج و دسته دار که با آن زمین را بکنند.
-
زنگ
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ په . ] (اِ.) آلتی فلزی که به گردن چهارپایان آویزان کنند.
-
سوهان
فرهنگ فارسی معین
(سُ) (اِ.) آلتی آجدار که برای ساییدن چوب یا فلز به کار می رود.
-
کبیتک
فرهنگ فارسی معین
(کُ بَ تَ) (اِ.) آلتی که آسیا را بدان تیز کنند؛ آسیازنه .
-
کوب
فرهنگ فارسی معین
(اِمص .) 1 - صدمه ، ضربه . 2 - آلتی که فیلبانان فیل را با آن زنند.
-
مسرح
فرهنگ فارسی معین
(مِ رَ) [ ع . ] (اِ.) آلتی که به وسیلة آن موها را منظم و مرتب کنند، شانه .
-
معصار
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِ.) آلتی است که به وسیلة آن میوه و مانند آن را گذارند و فشار دهند تا عصارة آن استخراج گردد.