کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آله
فرهنگ فارسی معین
(لُ) ( اِ.) 1 - عقاب ، شاهین . آلوه و آلغ نیز گویند.
-
اله
فرهنگ فارسی معین
(اِ لا هْ) [ ع . ] (اِ.) خدا، خداوند.
-
آله کلو
فرهنگ فارسی معین
(لِ یا لَ کُ) (اِمر.) حشره ای از راستة قاب بالان که در نواحی بحرالرومی فراوان است ؛ زراریح ، آلاکلنگ ، اللهکلنگ نیز گفته می شود.
-
صلی اللهعلیه و آله
فرهنگ فارسی معین
(صَ لَ لْ لا هُ عَ لَ هِ وَ لِ هِ) [ ع . ] (شب جم .) درود خداوند بر او و خاندانش باد. (پس از نام پیغمبر (ص ) برای احترام بیان می شود).
-
واژههای همآوا
-
آلت
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] ( اِ.) 1 - ابزار، وسیله . 2 - سبب ، مایه . 3 - عضو، اندام . 4 - زین و برگ (اسب ). 5 - آلت تناسلی زن و مرد.
-
علت
فرهنگ فارسی معین
(عِ لَّ) [ ع . علة ] (اِ.) 1 - بیماری ، ناخوشی . 2 - سبب ، انگیزه . 3 - عذر، بهانه . ج . علل .
-
جستوجو در متن
-
له
فرهنگ فارسی معین
(لُ) (اِ.) = آله . آلوه . اله : عقاب .
-
آلغ
فرهنگ فارسی معین
(لُ) ( اِ.) نک آله .
-
آلهه
فرهنگ فارسی معین
(لِ هِ) [ ع . ] ( اِ.) جِ اِله ؛ خدایان ، معبودان .
-
الهه
فرهنگ فارسی معین
(اِ لا هِ) [ ع . ] (اِ.) مؤنث اله .
-
شهادتین
فرهنگ فارسی معین
(شَ دَ تَ) [ ع . ] (اِ.) تثنیة شهادت ، دو صیغة «اشهدان لا اله الا الله» و «اشهدان محمداً رسول الله».
-
تسبیحات
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِ.) جِ تسبیح . ؛ ~اربعه عبارت سبحان الله والحمدلله و لا اله الا الله و اللهاکبر که در رکعت های سوم و چهارم نماز معمولاً سه مرتبه قبل از رکوع خوانده می شود.
-
ذراریح
فرهنگ فارسی معین
(ذَ) [ ع . ] (اِ.) جِ ذراح و ذروح ؛ نوعی حشرة بالدار به رنگ آبی یا سبز. این حشره دارای دو شاخک و شش دست و پا و مفاصل متعدد است و سم شدیدی دارد؛ آله کلو.