کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقلیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقلیم
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ معر - یو. ] (اِ.) 1 - کشور، مملکت . 2 - ولایت . ج . اقالیم .
-
واژههای مشابه
-
هفت اقلیم
فرهنگ فارسی معین
( ~. اِ) (اِمر.) هفت کشور، کنایه از: تمام کشورهای روی زمین .
-
جستوجو در متن
-
هفت زمین
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ) (اِمر.) نک . هفت اقلیم .
-
هفت کشور
فرهنگ فارسی معین
( ~. کِ وَ) (اِ.) نک هفت اقلیم .
-
اقالیم
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ اقلیم ؛ کشورها.
-
کشخور
فرهنگ فارسی معین
(کِ وَ) (اِ.) کشور؛ یک بخش از هفت بخش زمین ، اقلیم .
-
قطر
فرهنگ فارسی معین
(قُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - ناحیه ، اقلیم . 2 - خطی که از مرکز دایره بگذرد و دو برابر شعاع است . 3 - ضخامت هر چیز. ج . اقطار.