کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقامتگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ییلاق
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ تر. ] (اِ.) 1 - کوهپایه ، جای سردسیر. 2 - اقامتگاه تابستانی ، جای خوش آب و هوا.
-
متل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تِ) [ انگ . ] (اِ.) مهمان خانة کنار دریا، بین راه و اقامتگاه ییلاقی ، راه سرا (فره ).
-
احوال شخصیه
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ شَ یِ) [ ع . ] (اِمر.) مجموع صفات انسان که به اعتبار آن ، شخص در اجتماع دارای حقوق شده و آن حقوق را اجرا کنند مانند: تابعیت ، ازدواج ، اقامتگاه ، اهلیت و غیره .