کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افسانه گو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افسانه گو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) 1 - داستان سرا. 2 - کنایه از: یاوه گو، بیهوده گو.
-
واژههای مشابه
-
افسانه خواندن
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا دَ) (مص ل .) یاوه گفتن ، بیهوده حرف زدن .
-
جستوجو در متن
-
سامر
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِفا.) قصه گو، افسانه گو.
-
سمیر
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] 1 - (ص .) افسانه گو. 2 - (اِ.) زمانه ، روزگار.
-
نقال
فرهنگ فارسی معین
(نَ قّ) [ ع . ] (ص .) افسانه گو، قصه خوان .
-
مسامر
فرهنگ فارسی معین
(مُ مِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - شب زنده دار، شب - نشین . 2 - افسانه گو، قصه سرا؛ ج . مسامرین .