کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افروزنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افروزنده
فرهنگ فارسی معین
(اَ زَ دِ) (ص فا.) 1 - روشن کننده . 2 - درخشنده . 3 - مشتعل کننده .
-
جستوجو در متن
-
متوقد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ وَ قِّ) [ ع . ] (اِفا.) افروزنده ، فروزان ، نورانی .
-
افروز
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (اِفا.) در کلمات مرکب به معنی افروزنده آید: آتش افروز، جهان افروز، دل - افروز.
-
آذرافروز
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ) 1 - (ص فا.)افروزندة آتش ، آتش آفروز. 2 - ( اِ.) ظرفی سفالین که برای تند و تیز کردن آتش به کار می برده اند.