کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آغشته
فرهنگ فارسی معین
(غَ یا غِ تِ)(ص مف .) 1 - خیسانده ، نم داده . 2 - آب داده . 3 - آلوده .
-
واژههای همآوا
-
آغشته
فرهنگ فارسی معین
(غَ یا غِ تِ)(ص مف .) 1 - خیسانده ، نم داده . 2 - آب داده . 3 - آلوده .
-
جستوجو در متن
-
آلوده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مف .) 1 - مالیده به چیزی ، آغشته . 2 - آغشته شده ، کثیف .
-
ناک
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ص .) آلوده ، آغشته .
-
اندوده
فرهنگ فارسی معین
(اَ دِ) (ص مف .) مالیده شده ، آغشته شده .
-
چسبناک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) آغشته به مادة چسبنده ، نووچ .
-
مومیا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ماده ای سیاه رنگ شبیه قیر که اجساد مردگان را با آن آغشته می کردند تا از تجزیه شدن آن جلوگیری کنند.
-
قیراندود
فرهنگ فارسی معین
(اَ) [ معر - فا. ] (ص مف .) = قیراندوده : قیرمالیده ، آغشته به قیر.
-
گلی
فرهنگ فارسی معین
(گِ) (ص .) 1 - آلوده یا آغشته به گِل ، گل آلود. 2 - ساخته شده از گل .
-
آلودن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] 1 - (مص م .) آغشته کردن ، آلوده کردن . 2 - (مص ل .) کثیف شدن .
-
تف مالی
فرهنگ فارسی معین
(تُ) (حامص .) (عا.) 1 - به آب دهان آغشته کردن چیزی ، تف مالیدن . 2 - سرسری شستن ظرف و امثال آن .
-
سرشتن
فرهنگ فارسی معین
(س رِ تَ) [ په . ] (مص م .) 1 - آغشته کردن ، مخلوط کردن . 2 - خمیر کردن . 3 - آفریدن .
-
سرشته
فرهنگ فارسی معین
(س رِ تِ) (ص مف .) 1 - آمیخته ، آغشته . 2 - خمیر گشته . 3 - آفریده .