کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعضای داخلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هورمون
فرهنگ فارسی معین
(هُ مُ) [ فر. ] (اِ.) قسمتی از ترشحات داخلی که به وسیلة غدد مترشحة داخلی ترشح می شود و اثر تحریکی و حیاتی روی سایر اعضای بدن دارد.
-
شامه
فرهنگ فارسی معین
(مَ یا مِ)(اِ.) 1 - روسری ، دستمال . 2 - پردة نازکی که روی برخی اعضای داخلی بدن مانند کلیه ، شش و... قرار دارد.
-
معده
فرهنگ فارسی معین
(مِ دِ) [ ع . معدة ] (اِ.) از اعضای داخلی بدن انسان و بعضی از حیوانات که کارش هضم غذا می باشد.
-
طحال
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ ع . ] (اِ.) اسپرز، سپرز؛ یکی از اعضای داخلی بدن انسان که در طرف چپ شکم قرار دارد و کار آن ذخیره کردن گلبول های سرخ است .
-
سیاه زخم
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (اِمر.) مرضی است عفونی که در انسان معمولاً زخمی موضعی و بدخیم تولید می کند و به ندرت اعضای داخلی روده و ریه را می گیرد. و معمولاً از گوسفندان به انسان سرایت می کند.
-
جگر
فرهنگ فارسی معین
(جَ یا جِ گَ) [ په . ] (اِ.) کبد، یکی از اعضای داخلی بدن انسان و حیوان به رنگ سرخ تیره که نقش مهمی در سیستم گوارشی بدن دارد. ؛ ~به دندان گرفتن (کن .) تحمل کردن ، شکیبایی کردن . ؛ ~ ِ کسی آتش گرفتن (کن .) الف - احساس تشنگی شدید کردن . ب - احساس دلس...