کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعتیاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعتیاد
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص ل .) عادت کردن .
-
جستوجو در متن
-
مرفین
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ فر. ] (اِ.) مسکنی قوی برای تسکین درد که استعمال آن اعتیاد می آورد.
-
عادت
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ ع . عادة ] (اِ.) 1 - آن چه که انسان به آن خو بگیرد. 2 - رسم ، سنّت ، رویة معمول . ج . عادات . 3 - قاعدگی زن ، حیض . 4 - اعتیاد. ؛~ مألوف عادتی که بخشی از رفتار همیشگی شخص شده باشد.