کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اظهار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تکرم
فرهنگ فارسی معین
(تَ کَ رُّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) اظهار کرم کردن ، کرم کردن به تکلیف . 2 - جوانمردی نمودن . 3 - (اِمص .) اظهار کرم ؛ ج . تکرمات .
-
نظر دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) اظهار عقیده کردن ، عقیدة خود را بیان کردن .
-
تودد
فرهنگ فارسی معین
(تَ وَ دُّ) [ ع . ] (مص م .) اظهار دوستی کردن .
-
تفالج
فرهنگ فارسی معین
(تَ لُ) [ ع . ] (مص ل .) اظهار فالج بودن کردن .
-
سرو بر کردن
فرهنگ فارسی معین
(سُ رُ. بَ. کَ دَ) (مص ل .) شاخ برافراشتن ، اظهار وجود کردن .
-
ضجر
فرهنگ فارسی معین
(ضَ جَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - نالیدن ، اظهار دلتنگی کردن . 2 - بی قراری کردن .
-
پرافکندن
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ کَ دَ)(مص ل .)کنایه از: اظهار ناتوانی کردن .
-
تضجر
فرهنگ فارسی معین
(تَ ضَ جُّ) [ ع . ] (مص ل .) اظهار آزردگی کردن از اندوه .
-
پنج نوبت زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) [ فا - ع . ] (مص ل .) اظهار جاه و سلطنت کردن .
-
جرس زدن یا جنباندن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) اظهار وجود کردن .
-
معارفه
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِ فِ یا رَ فَ) [ ع . معارفة ] 1 - (مص م .) یکدیگر را شناختن . 2 - با هم اظهار آشنایی کردن . 3 - (اِمص .) شناخت یکدیگر. 4 - اظهار آشنایی .
-
سبو شکستن
فرهنگ فارسی معین
(سَ. ش کَ تَ) (مص ل .) 1 - نومید شدن . 2 - اظهار عجز کردن .
-
کم زدن
فرهنگ فارسی معین
(کَ. زَ دَ) 1 - (مص م .) حقیر شمردن . 2 - (مص ل .) اظهار عجز کردن .
-
لحیه جنباندن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . جُ نú دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کنایه از: سخن گفتن ، اظهار فضل کردن .
-
لنگ انداختن
فرهنگ فارسی معین
(لُ . اَ تَ)(مص م .)1 - جدا کردن دو کشتی گیر در گود زورخانه با انداختن لنگ میان گود توسط مرشد. 2 - کنایه از: اظهار فروتنی کردن و تسلیم شدن .