کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطلاعات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سیا
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) نام انگلیسی «سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا» CIA که فعالیت های جاسوسی و اطلاعات آمریکا را در خارج به عهده دارد.
-
چارت
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) نمودار یا طرحی که مجموعه ای از اطلاعات را به صورت فشرده نشان می دهد.
-
سی .دی
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ]C.D نوعی دیسک برای ذخیره کردن اطلاعات ، دیسک فشرده .
-
اطلاع
فرهنگ فارسی معین
(اِ طِّ) [ ع . ] (مص ل .) آگهی یافتن ، با خبر شدن . ج . اطلاعات .
-
اینترنت
فرهنگ فارسی معین
(تِ نِ تْ) [ انگ . ] (اِمر.) شبکة کامپیوتری جهانی برای مبادلة اطلاعات .
-
سیگنال
فرهنگ فارسی معین
[ فر - انگ . ] (اِ.) امواج الکتریکی یا الکترومغناطیسی که برای جابه جایی اطلاعات استفاده می شود، نشانک . (فره ).
-
آپ تو دیت
فرهنگ فارسی معین
(دِ یْ) [ انگ . ] (اِمص .) روزآمد کردن ، نو یا امروزی کردن ، طبق روز درآوردن ، در جریان آخرین اطلاعات گذاشتن .
-
انفورماتیک
فرهنگ فارسی معین
(اَ فُ) [ فر. ] (اِ.) دانش دریافت و انتقال اطلاعات (کامپیوتر)، داده ورزی . (فره ).
-
پرینتر
فرهنگ فارسی معین
(پِ تِ) [ انگ . ] (اِ.) دستگاه خروجی رایانه که اطلاعات نوشتاری یا نگاره ای را بر سطح کاغذ یا مواد دیگر چاپ کند، چاپگر. (فره )
-
پردازش
فرهنگ فارسی معین
(پَ زِ) (اِمص .) 1 - به کاری دست زدن ، آهنگ کاری کردن . 2 - انجام دادن مجموعه ای از عملیات مختلف روی اطلاعات و داده ها در کامپیوتر.
-
دیسکت
فرهنگ فارسی معین
(کِ) [ فر. ] (اِ.) صفحه ای از جنس پلاستیک با پوششی مغناطیسی برای ذخیرة اطلاعات در کامپیوتر.
-
فلاپی دیسکت
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کِ) [ انگ . ] (اِ.) صفحة پلاستیکی کوچک قابل انعطافی با پوشش مغناطیسی برای ذخیرة اطلاعات کامپیوتری .
-
کامپیوتر
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ انگ . ] (اِ.)دستگاه الکترونیکی که دارای حافظه ای با ظرفیت زیاد و امکانات پردازش بسیار سریع اطلاعات است ، رایانه (فره ).
-
ارتباطات
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِ.) جِ ارتباط . 1 - اطلاعات و پیام های مبادله شده . 2 - مجموعة عمل ها و وسیله هایی که ارتباط را برقرار می کنند. 3 - طریقه یا نظام برقراری ارتباط .
-
بارکد
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ انگ . ] ( اِ.) مجموعه ای از اعداد و خطوط با پهناهای مختلف که روی محصولی ثبت شود؛ این مجموعه نشان دهندة اطلاعاتی دربارة موجودی کالا در انبار و نوع کالا و اطلاعات دیگر است ، رمزینه . (فره ).