کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصرار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پافشاری کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) اصرار کردن ، ایستادگی کردن .
-
الحاح
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .)اصرار کردن ، پافشاری کردن . ج . الحاحات .
-
سیخ زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص م .) 1 - (عا.) کنایه از: اصرار کردن . 2 - تحریک کردن .
-
کشتیار شدن
فرهنگ فارسی معین
(کُ. شُ دَ) (مص ل .) (عا.) بسیار اصرار کردن ، پافشاری کردن .
-
ابرام
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .)1 - استوار کردن ، محکم کردن کار . 2 - پافشاری کردن ، اصرار کردن . 3 - به ستوه درآوردن . 4 - شکوفه برآوردن .
-
کاس کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) (عا.) از شدت اصرار و الحاح کسی را خسته کردن ، امان وی را بریدن .
-
هسبند کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) (عا.) کسی را در فشار گذاشتن و با اصرار و ابرام و خواهش و تمنا به کاری وادار کردن .
-
قربان
فرهنگ فارسی معین
(قُ) [ ع . ] 1 - (اِ.) هرچیزی که به وسیلة آن به خداوند تقرب جویند. 2 - عنوانی برای نشان دادن ارادت و اخلاص به فردی که دارای مقام مهمی است . 3 - صدقه ، تصدق . ؛~ صدقه کسی رفتن کنایه از: الف - اظهار محبت و اخلاص و ارادت کردن به کسی . ب - اصرار و التم...