کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصحاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصحاب
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (ص .) جِ صاحب . 1 - یاران ، دمسازان . 2 - مالکان ، صاحبان .
-
اصحاب
فرهنگ فارسی معین
(اِ) [ ع . ] (مص م .) همراه کردن ، به همراه فرستادن ، یار کردن .
-
واژههای مشابه
-
اصحاب الشمال
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ ش ِ) [ ع . ] (اِمر.) دوزخیان .
-
اصحاب المیمنه
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ مِ مَ نِ) [ ع . ] (اِمر.) نیکو - کاران ، بهشتیان .
-
واژههای همآوا
-
اسهاب
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) از اندازه گذشتن . 2 - سخن را دراز گردانیدن . 3 - (اِمص .) پُرگویی ، اطناب . 4 - واگذاشتن چهارپایان سواری . 5 - بسیار بخشش کردن . 6 - شیر مکیدن بزغاله از مادر.
-
جستوجو در متن
-
تابعی
فرهنگ فارسی معین
(بِ یّ) [ ع . ] (ص نسب .) منسوب به تابع ، آن که اصحاب رسول (ص ) را دیده .
-
تابعین
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ ع . ] (اِ.) جِ تابع . 1 - تابعان . 2 - آنان که اصحاب رسول را دیده باشند.
-
آیین دادرسی
فرهنگ فارسی معین
(نِ رَ) (اِمر.) مقرراتی که در رسیدگی به دعاوی کیفری و حقوقی از طرف دادگاه ها و مأموران دادرسی و اصحاب دعوی باید رعایت شود.