کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشکل
فرهنگ فارسی معین
(اِ کَ یا کِ) (ص .) اسبی که دست راست و پای چپش سفید باشد.
-
اشکل
فرهنگ فارسی معین
(اِ کَ) ( اِ.) 1 - پای بند ستور، ریسمانی که بر زانوی شتر بندند تا فرار نکند. 2 - مکر، حیله .
-
اشکل
فرهنگ فارسی معین
(اَ کَ) [ ع . ] (ص تف .) مشابه تر، مانندتر.
-
اشکل
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] دشوارتر، سخت تر، مشکل تر.
-
اشکل
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (ص تف .) خوشگل تر، خوش صورت تر.
-
اشکل
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (ص .) 1 - آن که در وی سرخی و سفیدی با هم آمیخته باشد. 2 - کسی که در سفیدی چشمش اندکی سرخی باشد.
-
جستوجو در متن
-
اشکیل
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) (اِ.) نک اشکل .