کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشکال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشکال
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ شکل . 1 - صورت ها، گونه ها، انواع . 2 - پیکرها.
-
اشکال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) دشوار شدن . 2 - (اِمر.) پوشیده شدن کار. 3 - (اِمص .) دشواری . 4 - خرده گیری .
-
اشکال
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) پای بند ستور، شکال .
-
واژههای مشابه
-
اشکال تراشیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) ایراد گرفتن .
-
جستوجو در متن
-
اشکیل
فرهنگ فارسی معین
(اِ کِ) (اِ.) = اشکال : پای بند ستور.
-
بیضی
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ ع . ] (اِمر.) یکی از اشکال هندسی که کشیده تر از دایره بوده و دارای دو کانون می باشد.
-
سوسه
فرهنگ فارسی معین
(سَ یا س ) (اِ.) (عا.) 1 - حقه ، تزویر. 2 - دشواری ، اشکال .
-
سوسه دواندن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ دَ) (مص ل .) (عا.) با بدگویی برای کسی تولید اشکال کردن .
-
سنگ انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . اَ تَ) (مص ل .) کنایه از: اشکال تراشی ، مانع پیشرفت کار کسی شدن .
-
الکتریسته
فرهنگ فارسی معین
(اِ لِ تِ تِ) [ فر. ] (اِ.) شکلی از انرژی که در بعضی از ذرات اتمی ایجاد می شود و قابل تبدیل به اشکال دیگر انرژی است .
-
پرگار
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) 1 - ابزاری برای کشیدن اشکال هندسی . 2 - فلک . 3 - بخت و اقبال .
-
بیضوی
فرهنگ فارسی معین
(بِ یا بَ ضَ) [ ع . ] (ص نسب .) منسوب به بیضه . 1 - به شکل تخم مرغ . 2 - یکی از اشکال هندسی .
-
منکوس
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) نگونسار شده ، سرنگون . 2 - (اِ.) شکلی است از اشکال رمل .