کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسودگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آسودگی
فرهنگ فارسی معین
(دِ)(حامص .) 1 - آرامش ، آهستگی . 2 - استراحت ، راحت . 3 - فراغ بال .
-
واژههای همآوا
-
آسودگی
فرهنگ فارسی معین
(دِ)(حامص .) 1 - آرامش ، آهستگی . 2 - استراحت ، راحت . 3 - فراغ بال .
-
جستوجو در متن
-
آسایش
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ په . ] (اِمص .) آسودگی ، راحتی .
-
راحت
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . راحة ] (اِمص .)آسودگی ، آسایش .
-
رفاه
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (اِمص .) آسودگی ، تن آسانی .
-
رامش
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ په . ] 1 - (اِمص .) آرامش ، آسودگی . 2 - (اِ.) طرب ، شادی .
-
آزادگی
فرهنگ فارسی معین
(دَ یا دِ) [ په . ] (حامص .) 1 - حریت ، جوانمردی . 2 - نجابت ، اصالت . 3 - آسایش ، آسودگی .
-
استراحت
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . استراحة ] 1 - (مص ل .) آرامیدن ، آسایش خواستن . 2 - (اِمص .) آسایش ، آسودگی .
-
تن آسانی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (حامص .) 1 - آسودگی ، رفاه . 2 - تندرستی . 3 - خوشگذرانی ، تن پروری .
-
فراغ
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) فارغ شدن ، دست از کار کشیدن . 2 - در فارسی به معنی آسوده شدن . 3 - (اِمص .) آسایش ، آسودگی .
-
فراغت
فرهنگ فارسی معین
(فَ غَ) [ ع . فراغة ] 1 - (مص ل .) بی - تاب شدن . 2 - (اِمص .) بی تابی ، ناشکیبایی . 3 - در فارسی به معنی آسودگی ، آسایش .