کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسوار
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (ص .) 1 - سوار. 2 - دلیر، آزاده .
-
اسوار
فرهنگ فارسی معین
(اُ یا اِ) [ معر. ] (ص .) سوار. ج . اساور، اساوره .
-
جستوجو در متن
-
سور
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) دیوار گرداگرد شهر. ج . اسوار و سیران .
-
اسواران
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (اِ.) 1 - جِ اسوار؛ برندگان اسب ، فارسان . مق پیادگان . 2 - سپاهیان سواره (در زمان ساسانیان ).