کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسم منسوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آسم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) نفس تنگی ، اختلال در تنفس به علت انسداد برونش ها و آلرژی .
-
اسم شب
فرهنگ فارسی معین
(اِ مِ شَ) (اِمر.) کنایه از: کلمة رمزی که وسیلة شناسایی باشد.
-
اسم مستعار
فرهنگ فارسی معین
(اِ مِ مُ تِ) (اِ.) اسمی که شخص برای پنهان کردن هویت واقعی خود از آن استفاده می کند.
-
اسم نویسی
فرهنگ فارسی معین
(اِ نِ) [ ع - فا. ] 1 - (حامص ) نوشتن نام داوطلب یا نام خود در دفتر یک سازمان یا مدرسه و جز آن ، نام نویسی ، ثبت نام . 2 - (اِمر.) کار کسی که نام کسان را در دفتر ثبت می کند، مدت زمانی که نام نویسی جریان دارد.
-
اسم و رسم دار
فرهنگ فارسی معین
(اِ مُ رَ) (ص مر.) کنایه از: سرشناس ، معروف .
-
هزار و یک اسم
فرهنگ فارسی معین
(هِ رُ اِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) مجموعة 1001 نام خدای ، اسما الهی .
-
جستوجو در متن
-
ب
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (پیش .) 1 - بر سر اسم درآید (به جای تنوین منسوب عربی ) و از آن قید سازد: بیقین = یقیناً. 2 - بر سر اسم و حاصل مصدر درآید و قید سازد: بزودی . 3 - گاه بر سر اسم درآید و آن را صفت سازد: بهوش .
-
آنه
فرهنگ فارسی معین
(نِ یا نَ) (پس .) 1 - پسوند ساختن قید از صفت : مردانه ، دلیرانه . 2 - گاه به آخر اسم و صفت ملحق گردد به معنای ذیل : مانند، مثل ، لایق ، متعلق به ، منسوب به ، در حال ، در وقت ، به صفت .