کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استخوانلایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لایه
فرهنگ فارسی معین
(یِ) طبقه ، طبقة زمین .
-
استخوان
فرهنگ فارسی معین
(اُ تُ خا) [ په . ] (اِ.) 1 - مادة سختی است که در ساختمان بدن مهره داران به کار رفته است و محل اتکای عضلات و مخاط ها ودیگر قسمت های نرم بدن است .استخوان های بدن انسان و دیگر استخوان داران به دو دستة دراز و پهن تقسیم می شوند. در وسط استخوان مادة نرمی...
-
استخوان ترکاندن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تِ دَ) (مص ل .) رشد کردن ، بزرگ شدن .
-
استخوان بندی
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) (اِمر.) اسکلت ، کالبد.
-
استخوان دار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص .) کنایه از: آدم اصیل و خانواده دار.
-
استخوان کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(حامص .) خاتم سازی ، خاتم کاری .
-
استخوان خرد کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. خُ. کَ دَ) (مص ل .) با زحمت زیاد صاحب تجربه شدن .
-
پوست و استخوان شدن
فرهنگ فارسی معین
(تُ اُ تُ خا. شُ دَ) (مص ل .) لاغر و بسیار نزار شدن .
-
جستوجو در متن
-
مزودرم
فرهنگ فارسی معین
(مِ زُ دِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - لایة زایندة میانی جنین که بین روپوست و درون پوست قرار دارد و از آن بافت پیوندی و عضلات و استخوان ها و دستگاه ادراری - تناسلی و سیستم گردش خون پدید می آید، میان پوست . (فره ). 2 - لایة میانی در پوشش خارجی خزه ها.