کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استانه
فرهنگ فارسی معین
(اَ نِ) (اِ.) جای خواب و آرام ، آرامگاه .
-
واژههای مشابه
-
آستانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ په . ] ( اِ.) 1 - آستان . 2 - چوب زیرین چارچوب (در). 3 - مقدمه ، وسیله . 4 - بارگاه شاهان .
-
واژههای همآوا
-
آستانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ په . ] ( اِ.) 1 - آستان . 2 - چوب زیرین چارچوب (در). 3 - مقدمه ، وسیله . 4 - بارگاه شاهان .
-
جستوجو در متن
-
عتبه
فرهنگ فارسی معین
(عَ تَ بِ) [ ع . عتبة ] (اِ.) آستانه ، آستانة در، درگاه .
-
ستان
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) آستانه (در)، کفش کن .
-
سردر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) (اِمر.) بالای در، آستانة خانه .
-
اعتاب
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] جِ عتبه ؛ آستانه ، درگاه .
-
چرد
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) جایی که چارچوب در خانه را بر آن کار گذارند؛ آستانه .
-
ستانه
فرهنگ فارسی معین
(سَ یا س نِ) (اِ.) نک آستانه .
-
درگاه
فرهنگ فارسی معین
(دَ رْ) [ په . ] (اِ.) 1 - بارگاه . 2 - پیشگاه ، آستانة در.
-
فرودین
فرهنگ فارسی معین
(فَ وَ) 1 - (ص نسب .) زیرین ، پایینی . 2 - (اِ.) چهارچوب ، آستانة در.
-
بلندین
فرهنگ فارسی معین
(بَ یا بِ لَ) (اِ.) = پلندین : 1 - پیرامون در خانه ، آستانه . 2 - چوب بالایین در خانه .