کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
از گوشه چشم نگاه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آز
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] ( اِ.) 1 - حرص ، طمع ، زیاده جویی . 2 - آرزو.
-
از بر
فرهنگ فارسی معین
(اَ. بَ رِ) (ق .) بالای ، برفرازِ.
-
از بر
فرهنگ فارسی معین
(اَ. بَ) (اِ.) 1 - از حفظ ، از حافظه . 2 - به یاد سپرده شده .
-
از سر
فرهنگ فارسی معین
(اَ سَ) 1 - (اِمر.) از آغاز، از ابتدا، از اول . 2 - (ق .) از نو، مجدداً باز هم ، دوباره .
-
از قضا
فرهنگ فارسی معین
(اَ. قَ) [ فا - ع . ] (ق مر.) اتفاقاً.
-
از لحاظ
فرهنگ فارسی معین
(اَ لَ) [ فا - ع . ] (حراض . مر.) از نظر، از روی .
-
از آب درآمدن
فرهنگ فارسی معین
(اَ. دَ. مَ دَ) (مص ل .) نتیجه دادن ، مشخص شدن نتیجة نهایی کار یا عملی .
-
از بن دندان
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ نِ دَ) (ق .) به رضا و رغبت .
-
از بن گوش
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ نِ) (ص .)نهایت کمال اطاعت ، فرمانبرداری .
-
از پای درآمدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ. مَ دَ) (مص ل .) 1 - شکست خوردن ، تسلیم شدن . 2 - به نهایت خسته شدن .
-
از جا در رفتن
فرهنگ فارسی معین
( اَ. دَ. رَ تَ)(مص ل .) خشمگین شدن ، عصبانی شدن .
-
از جا شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) (مص ل .) متغیر گشتن ، خشمگین شدن .
-
از جان گذشته
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ ذَ تِ) (ص مر.) آن که برای مردن و کشته شدن آماده است .
-
از خشت افتادن
فرهنگ فارسی معین
(اَ. خِ. اُ دَ) (مص ل .) متولد شدن ، به دنیا آمدن .
-
از خود راضی
فرهنگ فارسی معین
( ~. خُ) (ص مر.) خودخواه ، خودپسند، پرافاده .