کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازاله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ازاله
فرهنگ فارسی معین
(اِ لِ) [ ع . ازالة ] (مص م .) نک ازالت .
-
جستوجو در متن
-
مفترع
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ رَ) [ ع . ] (اِمف .) ازالة بکارت شده .
-
مفترع
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ رِ) [ ع . ] (اِفا.) ازالة بکارت کننده .
-
ازالت
فرهنگ فارسی معین
(اِ لَ) [ ع . ازالة ] (مص م .) 1 - طرد کردن ، دور کردن . 2 - زایل کردن ، از بین بردن .
-
احداث
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (اِ. ص .) جِ حدث . 1 - نوها، تازه ها، هر چیز تازه و نو پدید آمده . 2 - جوانان . 3 - نوعی حقوق دیوانی (در عهد صفویه ). ؛ ~ اربعه : حدث های چهارگانه : قتل ، ازالة بکارت ، شکستن دندان و کور کردن . ~ دهر: بلاهای روزگار، پیشامدهای دوران . ...
-
معجمه
فرهنگ فارسی معین
(مُ جَ مَ یا مِ) [ ع . ] (اِمف .) مؤنث معجم : 1 - رفع ابهام شده ، ازالة التباس گردیده . 2 - مرتب به ترتیب حروف تهجی . 3 - حرف منقوط ، نقطه دار. مانند: ز، ذ، ش ؛ مق . مهمله . ؛ حروف ~ حروف نقطه دار. حروف تهجی ، حروف الفبا.