کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارزش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارزش
فرهنگ فارسی معین
(اَ زِ) (حامص .) 1 - بها، ارز، قیمت . 2 - قدر، شایستگی .
-
جستوجو در متن
-
بها آوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. وَ دَ) (مص ل .) ارزش داشتن .
-
ورج
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ په . ] (اِ.) ارزش ، ارج .
-
شهروا
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (ص .)1 - پولی که ارزش حقیقی آن کمتر از ارزش رسمی آن بوده . 2 - زر ناخالص .
-
بها
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) قیمت ، ارزش ، نرخ .
-
خرش
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (اِ.) متاع بی ارزش .
-
آدم دو قازی
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ دُ) (اِمر.) آدم بی سر و پا و بی ارزش .
-
ارج
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (اِ.) ارز، ارزش ، رتبه ، مقام .
-
ارزیاب
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (ص فا.) ارز یابنده ، کسی که ارزش هر چیزی را معین کند.
-
پنداوسی
فرهنگ فارسی معین
(پَ یا پِ وَ) (اِ.) سکه ای در قدیم برابر با ارزش پنج دینار.
-
پید
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - بی فایده ، بی ارزش . 2 - تار و مار.
-
ناچیز
فرهنگ فارسی معین
(ص .) 1 - بی ارزش ، بی بها. 2 - ناکس ، فرومایه .
-
قیمت
فرهنگ فارسی معین
(ق مَ) [ ع . ] (اِ.) ارزش ، نرخ . ؛ ~ خون پدر کسی کنایه از: بهای بسیار گزاف . (?(قیمتی ( ~ .) [ ع - فا. ] (ص نسب .) گرانبها، با - ارزش .
-
آفتابه دزد
فرهنگ فارسی معین
( ~. دُ)(ص مر.) دزدی که چیزهای کم ارزش می دزدد.