کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اردک وار راه رفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اردک ماهی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) جزو ماهیان استخوانی دریازی است . پوست بدنش پوشیده از فلس است و حلال گوشت می باشد.
-
جستوجو در متن
-
افتان
فرهنگ فارسی معین
( اُ ) (ص فا.) در حال افتادن . ؛~ و خیزان راه رفتن آهسته و به حالت افتادن و برخاستن راه رفتن .
-
گردل
فرهنگ فارسی معین
(گِ دِ) (ص .) (عا.) 1 - خرد. 2 - آهسته . ؛ ~. ~ راه رفتن (کن .) خرامان و خوش طبع و مطبوع راه رفتن .
-
پرسه
فرهنگ فارسی معین
(پَ س ِ) (اِ.) 1 - راه رفتن بسیار و بی نتیجه . 2 - رفتن گدایان به گدایی .
-
چلپ چلپ
فرهنگ فارسی معین
(چِ لِ یا چَ لَ. چِ لِ یا چَ لَ) (اِصت .) 1 - آواز از راه رفتن در آب . 2 - صدایی که از شلوار و جامة خیس هنگام راه رفتن برخیزد.
-
لوکیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ)(مص ل .)1 - چهار دست و پا رفتن . 2 - بد راه رفتن اسب و شتر که سوار را تکان دهد.
-
پی سپاردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. س ِ دَ) (مص ل .) پی سپردن ، راه رفتن .
-
تاتی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) راه رفتن به شیوة کودکان .
-
تماشی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) با هم راه رفتن .
-
تمشا
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ ع . تمشاء ] (مص ل .) راه رفتن .
-
خرامیدن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) (مص ل .) راه رفتن از روی ناز.
-
دنیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ دَ) (مص ل .) خرامیدن ، بانشاط راه رفتن .
-
دو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمص .) راه رفتن به سرعت ، دویدن .
-
شلیدن
فرهنگ فارسی معین
(شَ دَ) (مص ل .) لنگ و ناقص راه رفتن .