کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتعاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارتعاش
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) جنبیدن ، لرزیدن . 2 - (مص م .) لرزاندن . 3 - (اِمص .) لرزه .
-
جستوجو در متن
-
مرتعش
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ عِ) [ ع . ] (اِفا.) لرزان ، لرزنده ، دارای ارتعاش .
-
آکاردئون
فرهنگ فارسی معین
(دِ ئ ُ) [ فر. ] ( اِ.) از ابزار موسیقی با بدنه ای چین دار، دارای زبانه های فلزی ، که به ارتعاش درمی آیند و آن را به وسیلة سر انگشتان نوازند.
-
لحن
فرهنگ فارسی معین
(لَ حْ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آواز خوش و موزون . 2 - سخن ، معنی سخن . ج . الحان .3 - ویژگی یا چگونگی صدا یا موسیقی . 4 - صدایی با گام و ارتعاش معین . 5 - سبک یاشیوة بیان یک مطلب .