کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادّعا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
اداء
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (مص م .) به جا آوردن ، انجام دادن .
-
جستوجو در متن
-
داودار
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) مدعی ، ادعا کننده .
-
دعوی
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ ع . ] (مص م .) ادعا کردن ، خواستن .
-
مدعی
فرهنگ فارسی معین
(مُ دَّ عا) [ ع . ] (اِمف .) دعوی کرده شده ، ادعا کرده شده .
-
سبال مالیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کنایه از: لاف زدن ، ادعا کردن .
-
قمپز
فرهنگ فارسی معین
(قُ پُ) (اِ.) غُنپز، غُمپز؛ لاف و گزاف ، ادعا، فخر.
-
قورت انداختن
فرهنگ فارسی معین
(اَ تَ)(مص ل .) (عا.) لاف زدن ، ادعا کردن .
-
قپی آمدن
فرهنگ فارسی معین
(قُ پّ. مَ دَ) (مص ل .) لاف زدن ، ادعا کردن .
-
مدعی
فرهنگ فارسی معین
(مُ دَّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - خواهان . 2 - ادعا - کننده .
-
میرزا قشمشم
فرهنگ فارسی معین
(قَ شَ شَ) (ص مر.) (عا.) = میرزا غشمشم : 1 - کسی که خود را لوس می کند و بیشتر از آنچه که هست جلوه می کند. 2 - منشی بی مایه و پُر ادعا.
-
دم زدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. زَ دَ) (مص ل .) 1 - نفس کشیدن ، نفس تازه کردن . 2 - حرف زدن . 3 - ادعا کردن . 4 - کنایه از: تأخیر کردن .
-
گوز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) باد صداداری که از مخرج انسان خارج می شود، تیز، ضرطه . ؛ ~ چه ربطی به شقیقه دارد کنایه از: دو چیز نامتجانس و نامربوط ، جواب حرف نامربوط . ؛گنده ~ی کردن ادعا کردن ، تفاخر بی اصل و اساس کردن .