کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادرار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادرار
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) روان ساختن ، جاری کردن . 2 - (اِ.) وظیفه ، مقرری . 3 - (عا.) بول ، شاش .
-
جستوجو در متن
-
پیشیار
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - شاش ، ادرار. 2 - شیشه ای که ادرار بیمار در آن کنند و پیش طبیب برند؛ قاروره .
-
آب تاختن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (مص ل .) ادرار کردن ، شاشیدن .
-
بول
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.) پیشاب ، ادرار، شاش .
-
میزیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) شاشیدن ، ادرار کردن .
-
مبال
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) مستراح ، جای ادرار کردن .
-
میزنای
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) لولة باریکی که ادرار را از کلیه ها به مثانه می برد.
-
میزه
فرهنگ فارسی معین
(زَ یا زِ) (اِ.) شاش ، ادرار، میز.
-
کمیز
فرهنگ فارسی معین
(کُ مِ) (اِ.) ادرار، شاش . گمیز هم گفته می شود.
-
گمیز
فرهنگ فارسی معین
(گُ یا گَ) [ په . ] (اِ.) ادرار، شاش .
-
مدر
فرهنگ فارسی معین
(مُ دِ) [ ع . ] (اِ.) ادرار آور.
-
چکمیزک
فرهنگ فارسی معین
(چَ زَ) (اِ.) = چک . چکره . چکه : مرضی که انسان نتواند ادرار خود را نگاه دارد و ادرار چکه چکه خارج می شود، سلس البول ، تقطیر البول .
-
آب انداختن
فرهنگ فارسی معین
(اَ تَ)(مص ل .) 1 - نطفه ریختن در رحم . 2 - ادرار کردن .
-
آب تاخت
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - فشار آب ، نیروی آب . 2 - پیشاب ، ادرار.