کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادا و اطوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شکلک
فرهنگ فارسی معین
(ش لَ) [ ع - فا. ] (عا.) ادا و اطوار با لب و لوچه و چشم و ابرو. ؛ ~ درآوردن ادا و اطوار درآوردن برای خنداندن و یا مسخره کردن .
-
ناز و نوز
فرهنگ فارسی معین
(زُ) (اِمر.) (عا.) ادا و اطوار، قر و غمیش .
-
قمیش
فرهنگ فارسی معین
(قَ) (اِ.) (عا.) ادا و اطوار، ناز و کرشمه .
-
قر و غمزه آمدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ غَ زِ. مَ دَ) (مص ل .) (عا.) 1 - ادا و اطوار درآوردن . 2 - اشکال تراشی کردن .
-
قر
فرهنگ فارسی معین
(قِ) (اِ.) (عا.) ادا و اطوار، پیچ و تابی که به بدن می دهند. ؛ ~ کمر انداختن کمر خود را با حرکات عشوه آمیز تکان دادن .
-
غر
فرهنگ فارسی معین
(غِ) (ص .) (عا.) = قر: جنباندن جز یا تمام بدن از روی ناز ؛ ~ و غربیله ناز و ادا و اطوار. ؛ ~ و غمزه جنبانیدن جز یا تمام بدن از روی ناز و توأم با اشارة چشم و ابرو. ؛ ~و فر الف - آرایش و زینت . ب - غر و غمزه .