کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اختلال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اختلال
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) درهم و بر هم شدن کار، خلل پذیرفتن . 2 - (اِمص .) بی سروسامانی .
-
جستوجو در متن
-
رودل
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (اِمر.) اختلال دستگاه گوارش ، پُری معده .
-
ام .اس
فرهنگ فارسی معین
(اِ اِ) [ انگ . ]M.S (اِ.) بیماری عصبی پیش رونده ای که به تدریج باعث ضعف ، اختلال های حسی و حرکتی ، و اختلال در بینایی و گفتار می شود.
-
آسم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) نفس تنگی ، اختلال در تنفس به علت انسداد برونش ها و آلرژی .
-
میگرن
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ فر. ] (اِ.) سردردی که با تهوع ، استفراغ و اختلال های عصبی همراه است .
-
هیستری
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی بیماری روحی که اختلال های حسی به همراه دارد.
-
مختل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ لّ) [ ع . ] (اِمف .) تباه شده ، آشفته و به هم خورده ، دارای اختلال .
-
ژن درمانی
فرهنگ فارسی معین
(ژِ دَ) [ فر - فا. ] (حامص . اِ.) درمان اختلال های وراثتی با استفاده از روش های مهندسی ژنتیک .
-
قاتی کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) 1 - درهم و برهم کردن . 2 - دیوانه شدن ، اختلال حواس پیدا کردن .
-
گفتاردرمانی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) (حامص .) 1 - معالجة بیماری های روانی از راه گفت و گوی پزشک و بیمار. 2 - استفاده از روش های توان بخشی برای درمان اختلال های تکلم .
-
نوروز
فرهنگ فارسی معین
(نِ رُ) [ فر. ] (اِ.) بیماری عصبی و اختلال روحی بدون وجود ضایعة عصبی مشهود در ساختمان رشته های عصبی و مراکز اعصاب . این بیماری به صور مختلف از قبیل حملة غش (هیستری ) و ضعف شدید اعصاب (نوراستنی ) و غیره مشاهده می شود، اختلال عصبی ، بیماری عصبی .
-
آکنه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی بیماری پوستی که بر اثر اختلال کارکرد و التهاب دستگاه سباسه عارض شود، رخ جوش ، (فره )، جوش غرور جوانی .
-
اسکیزوفرنی
فرهنگ فارسی معین
(اِ زُ فِ) [ فر. ] (اِ.) هر یک از انواع اختلال های شدید روانی که با بریدن از واقعیت ، هذیان ، توهم ، خلق نامتناسب و رفتار آشفته همراه است .
-
خمیازه
فرهنگ فارسی معین
(خَ زِ) (اِ.) 1 - حالتی که به سبب خستگی ، اختلال در خواب و کسالت در شخص ایجاد شود به طوری که به فاصلة کوتاه و ناخودآگاه دهان تا حد ممکن باز شده ، دست ها کشیده و سینه منبسط گردد. 2 - دهان دره .