کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اختلاط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اختلاط
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) آمیخته شدن ، آمیختن .
-
واژههای مشابه
-
اختلاط کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تِ) [ ع - فا. ] (مص ل .) معاشرت کردن .
-
جستوجو در متن
-
آمیختگی
فرهنگ فارسی معین
(تِ یا تَ) (حامص .) 1 - امتزاج ، اختلاط . 2 - الفت ، معاشرت ، خلطه ، آمیزش .
-
تئوکراسی
فرهنگ فارسی معین
(تِ ئُ کِ) [ فر. ] (اِمر.) دولتی که از اختلاط قدرت های دینی و سیاسی به وجود آید؛ حکومت دینی ؛ مانند حکومت امویان و عباسیان .
-
خلط
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) آمیختن ، درهم آمیختن . 2 - (اِمص .) آمیزش ، اختلاط .
-
مزج
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) آمیختن ، درهم آمیختن ، مخلوط کردن . 2 - (اِمص .) آمیزش ، اختلاط .
-
ترکیب
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بر هم نشاندن چیزی بر چیزی . 2 - آمیخته کردن . 3 - (اِمص .) آمیزش ، اختلاط . 4 - در شیمی تبدیل چند جسم به جسم سنگین تر. 5 - در علم دستور تحلیل عبارت ها و جمله ها از لحاظ روابط کلمات طبق قواعد نحو. مق . تجزیه .