کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احول
فرهنگ فارسی معین
(اَ وَ) [ ع . ] 1 - (ص .) لوچ ، دو بین ، کسی که همه چیز را دوتایی می بیند. 2 - (ص تف .) حیله گر، چاره گرتر.
-
جستوجو در متن
-
کاژ
فرهنگ فارسی معین
(ص .) لوچ و احول .
-
کلیک
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (ص .) لوچ ، احول .
-
کوچ
فرهنگ فارسی معین
(ص .) لوچ و احول .
-
لوچ
فرهنگ فارسی معین
(ص .) (عا.) دوبین ، احول .
-
چشم گشته
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ تِ)(ص مف .)احول ، کج نظر.
-
کج بین
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) 1 - آن که خطا بیند. 2 - احول ، لوچ ، دوبین .
-
کژبین
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) 1 - لوچ ، احول . 2 - بدخواه ، نابکار.
-
کلاژه
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) 1 - احول ، لوچ . 2 - عکه ، کلاغ پیسه ، پرنده ای سیاه و سفید از جنس کلاغ .