کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احتراق 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گازوئیل
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) روغن قابل احتراق برای موتورهای دیزل که از نفت استخراج می شود.
-
فشفشه
فرهنگ فارسی معین
(فِ فِ ش ) (اِ.) ابزاری که در داخل آن مواد محترقه تعبیه شده و پس از احتراق به هوا رود.
-
اگزوز
فرهنگ فارسی معین
(اِ زُ) [ انگ . ] (اِ.) = اکزوز: 1 - دود حاصل از احتراق بنزین در ماشین . 2 - تخلیه . 3 - (عا.) تمام مسیر دود مذکور را گویند.
-
استیلن
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ لِ) [ فر. ] ( اِ.) گازی است هیدروکربن دار و بد بو، قابل احتراق و با شعلة سفید درخشان (وزن اتمی آن 26).
-
کمپرسور
فرهنگ فارسی معین
(کُ رِ سُّ) [ فر. ] (اِ.) 1 - دستگاهی است در موتور اتومبیل که گاز بنزین را پس از فشردن برای احتراق آماده می کند. 2 - دستگاهی که گازها یا بخارها از جمله هوا را متراکم سازد.