کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آجیل
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) میوه خشک مرکب از پسته ، بادام ، فندق ، تخمه و مانند آن . ؛ ~ مشکل گشا آجیلی مرکب از هفت جزء (پسته ، فندق ، مغز بادام ، نخودچی ، کشمش ، خرماخارک ، توت خشکه ) که برای رفع مشکل نذر کنند و بخرند و میان هفت نفر متدین تقسیم کنند.
-
واژههای همآوا
-
آجیل
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) میوه خشک مرکب از پسته ، بادام ، فندق ، تخمه و مانند آن . ؛ ~ مشکل گشا آجیلی مرکب از هفت جزء (پسته ، فندق ، مغز بادام ، نخودچی ، کشمش ، خرماخارک ، توت خشکه ) که برای رفع مشکل نذر کنند و بخرند و میان هفت نفر متدین تقسیم کنند.
-
جستوجو در متن
-
شب چره
فرهنگ فارسی معین
( ~ . چَ رِ) (اِمر.) آجیل و میوه که در شب نشینی می خورند.
-
تخمه
فرهنگ فارسی معین
(تُ مِ) [ په . ] (اِ.) 1 - اصل ، نسب . 2 - دانه های داخل خربزه ، هندوانه و کدو که آن ها را تف داده و آجیل سازند.
-
تنقل
فرهنگ فارسی معین
(تَ نَ قُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - از جایی رفتن . 2 - نقل و آجیل خوردن .
-
انچوچک
فرهنگ فارسی معین
(اَ چَ) (ص .) 1 - هر چیز کوچک و خرد. 2 - آدم کوتاه قد. 3 - دانه ای کوچک شبیه دانه گلابی با پوسته محکم که همچون آجیل قابل خوردن می باشد.
-
هندوانه
فرهنگ فارسی معین
(هِ دِ نِ) (اِ.) گیاهی است علفی از تیرة کدوییان ، میوة آن درشت کروی یا بیضوی است و مغز آن لطیف و آبدار و سرخ یا زرد رنگ است . تخم های ریز دارد و تفت دادة آن یک قسم آجیل است . ؛ ~ زیر بغل کسی گذاشتن کنایه از: با ستایش از کسی او را مغرور کردن و فریفت...