کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجساد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اجساد
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ جسد؛ بدن ها، تن ها، جسم ها.
-
جستوجو در متن
-
مومیا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ماده ای سیاه رنگ شبیه قیر که اجساد مردگان را با آن آغشته می کردند تا از تجزیه شدن آن جلوگیری کنند.
-
جسد
فرهنگ فارسی معین
(جَ سَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - کالبد، بدن . 2 - در فارسی : جسم انسان مرده . ج . اجساد.
-
غورمگس
فرهنگ فارسی معین
(مَ گَ) (اِ.) مگس های سبزرنگی که بر روی اجساد و بقایای حیوانات خصوصاً بر روی خون های خارج شده از بدن حیوانات پس از ذبح آن ها زندگی می کنند.
-
لاشخوار
فرهنگ فارسی معین
(شْ خا) 1 - (اِ.) جانوری که از اجساد حیوانات تغذیه می کند. 2 - آن که از راه های نامشروع زندگی کند.