کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجزا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قامه
فرهنگ فارسی معین
(مَ یا مِ) یکی از اجزا و عناصر خاتم .
-
هارمونی
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ فر. ] (اِ.) سازگاری اجزا با یکدیگر، هماهنگی (فره ).
-
ساختار
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - چگونگی ساختمان چیزی . 2 - ترتیب اجزا و بخش های یک جسم .
-
تقطیع
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - پاره پاره کردن . 2 - تجزیه کردن شعر به اجزا و ارکان عروضی برای معین کردن موزون یا ناموزون بود شعر. 3 - کنایه از: پیمودن .
-
بافت
فرهنگ فارسی معین
1 - (مص مر.) بافتن ، نسج . 2 - ( اِ.) مجموعة سلول هایی که در شکل و ساختمان شبیه هم می باشند و یک عمل مشترک راانجام م ی دهند؛ مانند بافت های ماهیچه ای . 3 - (ص مف .) بافته شده ، بافته . 4 - مجازاً: ساختار و ویژگی های متعلق به یک مجموعه . 5 - مجموع...