کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابزار جنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
باستیون
فرهنگ فارسی معین
(سْ یُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - بنای مرتفعی که در قلعه سازند. 2 - قلعه ای که در آن اسلحه و ابزار جنگی ذخیره کنند.
-
ساز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - هریک از آلات موسیقی . 2 - وسایل زندگی . 3 - سامان ، نظم و ترتیب . 4 - استعداد، آمادگی . 5 - ابزار، آلت . 6 - نغمة موسیقی ، آهنگ . 7 - تجهیزات جنگی ، جنگ - افزار. 8 - جامه ، لباس . 9 - مکر، حیله ، فریب . ؛ به ~ کسی رقصیدن کنایه از: بازی...