کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَوْلَى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اولی
فرهنگ فارسی معین
(اَ یا اُلا) [ ع . ] (ص تف .) سزاوارتر، صواب تر.
-
اولی
فرهنگ فارسی معین
(لا) [ ع . ] (ص .) نخستین ، اولین .
-
جستوجو در متن
-
احری
فرهنگ فارسی معین
( اَ را) [ ع . ] (ص تف .) سزاوارتر، شایسته تر، اولی ، اصلح ، درخورتر، بسزاتر.
-
اولیه
فرهنگ فارسی معین
(اَ وَ یِّ) [ ع . اولیة ] (ص .) مؤنث اولی ؛ نخستین ، پیشین .
-
ابتدایی
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ابتدائی ] (ص نسب .) مقدماتی ، اولی ، آغاز. ؛مدرسة ~مدرسه ای که در آن نخستین دورة تحصیل را فراگیرد.
-
احق
فرهنگ فارسی معین
( اَ حَ قُ) [ ع . ] (ص تف .) سزاوارتر، اولی ، صاحب حق تر، راست تر، به سزاتر.
-
آستر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ په . ] ( اِ.) 1 - پارچه ای که زیر لباس می دوزند. 2 - رنگ اولی که بر روی سطحی که باید رنگ شود می زنند.
-
هیولا
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ ع . ] (اِ.) مأخوذ از یونانی . 1 - مادة اولی ، اصل هر چیز. 2 - در فارسی به معنای صورت ، هیکل . 3 - (عا.) غول ، عظیم الجثه .
-
دلکو
فرهنگ فارسی معین
(دِ کُ) [ انگ . ] (اِ.) دستگاه قطع و وصل جریان برق است در موتور اتومبیل که از دو قسمت ساخته شده : قسمتی مربوط به قطع و وصل جریان برق باتری و قسمت دیگر مربوط به تقسیم جریان برق قوی به سیم سرشمع هاست . که اولی به وسیلة پلاتین و دومی توسط چکش برق انجام ...