کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَمَّا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اما
فرهنگ فارسی معین
(اَ مّ) [ ع . ] (ق .) تفصیل و تأکید را رساند، ولی ، ولیک ، ولیکن . ؛~ تو کار آوردن بهانه آوردن ، ایراد گرفتن .
-
واژههای همآوا
-
اما
فرهنگ فارسی معین
(اَ مّ) [ ع . ] (ق .) تفصیل و تأکید را رساند، ولی ، ولیک ، ولیکن . ؛~ تو کار آوردن بهانه آوردن ، ایراد گرفتن .
-
جستوجو در متن
-
آماس
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) = آماز: ورم ، برآمدگی ، آماده و آماز نیز گویند.
-
آماسانیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ)(مص م )ایجاد برآمدگی کردن ، متورم کردن . آماهانیدن و آماهیدن هم گفته می شود.
-
آماسیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) باد کردن ، ورم کردن .
-
آماق
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) گوشه چشم .
-
آمال
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.) جِ امل ؛ امیدها، آرزوها.
-
آمانی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.) جِ امنیّت ؛ آرزوها.
-
آماهانیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) نک آماسانیدن .
-
آماهیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) نک آماسانیدن .
-
آمبولانس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) اتومبیل مخصوص جهت حمل بیماران و مجروحان به بیمارستان و یا مردگان به آرامگاه .
-
آمپر
فرهنگ فارسی معین
(پِ) [ فر. ] ( اِ.) واحدی برای اندازه - گیری شدت جریان برق . ؛ ~ کسی بالا رفتن کنایه از: خشمگین شدن وی .
-
آمپرسنج
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) [ فر - فا. ] اسبابی برای اندازه گیری شدت جریان الکتریکی مستقیم و متناوب که معمولاً برحسب آمپر یا میلی آمپر یا میکروآمپر درجه بندی می شود.