کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَعْرَابِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اعراب
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) درست سخن گفتن . 2 - ( اِ.) حرکت حرف آخر در کلمات عربی . 3 - حرکات حروف در کلمات .
-
واژههای همآوا
-
اعراب
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) درست سخن گفتن . 2 - ( اِ.) حرکت حرف آخر در کلمات عربی . 3 - حرکات حروف در کلمات .
-
جستوجو در متن
-
لحان
فرهنگ فارسی معین
(لَ حَ) [ ع . ] (ص .) آن که در قرائت و اعراب خطا کند.
-
اعرابی
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.)عرب بیابانی ، صحرانشین . ج . اعراب .
-
انصاب
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ نُصُب ، مجسمه هایی که اعراب پیش از اسلام آن ها را پرستش می کردند.
-
معرب
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - آشکار شده . 2 - کلمه ای که آخر آن اعراب داشته باشد.
-
هجی کردن
فرهنگ فارسی معین
(هِ جّ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) ؛~ کلمه حروف و حرکات و اعراب آن را جدا کردن .
-
مزمار
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِ.) نای ، از آلات موسیقی بادی شبیه به سرنا که بیشتر در بین اعراب متداول است . ج . مزامیر.
-
عزی
فرهنگ فارسی معین
(عُ زّا) [ ع . ] (اِ.) یکی از دو بت معروف طایفة قریش (عرب ) در عهد جاهلیت و دیگری «لات » نام داشته و اعراب بت پرست آن ها را دختران خدا می دانستند.
-
نحو
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - طریقه ، راه . 2 - اسلوب ، روش . 3 - نام علمی است که موضوع آن اِعراب کلمات و قوانین درست نوشتن و درست خواندن است .
-
نصب
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) قرار دادن ، جا کردن . 2 - گماشتن . 3 - (اِ.) علامتی از اِعراب که حرف آخر کلمه صدای فتحه می دهد.
-
مجمجه
فرهنگ فارسی معین
(مَ مَ جِ) [ ع . مجمجمة ] (مص م .) 1 - درست و رسا بیان نکردن خبر، پچپچه . 2 - بدون نقطه و اِعراب نوشتن کتاب .