کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَسْوَدِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اسود
فرهنگ فارسی معین
(اَ وَ) [ ع . ] (ص .) 1 - سیاه ، سیاه چرده . 2 - مار بزرگ سیاه .
-
واژههای همآوا
-
اسود
فرهنگ فارسی معین
(اَ وَ) [ ع . ] (ص .) 1 - سیاه ، سیاه چرده . 2 - مار بزرگ سیاه .
-
جستوجو در متن
-
سفید
فرهنگ فارسی معین
(س یا سَ) [ په . ] (ص .) = سپید: 1 - آن چه که به رنگ برف یا شیر باشد، ابیض . مق . سیاه . اسود. 2 - (کن .) ظاهر، نمایان . سفید و اسپید و سپی نیز گویند.
-
سودا
فرهنگ فارسی معین
(سَ یا سُ) [ ع . سوداء ] (ص .) 1 - مؤنث اسود، سیاه . 2 - یکی از اخلاط چهارگانه که جای آن طحال است . 3 - وسواس . 4 - مالیخولیا، وهم . 5 - هوی و هوس . 6 - عشق .