کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آیند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خوش آیند
فرهنگ فارسی معین
( ~. یَ) (ص فا.) = خوشایند: مقبول ، دلپذیر، پسندیده .
-
جستوجو در متن
-
جمار
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] (اِ.) گروهی از مردم که در جایی گرد آیند، جماعت .
-
مهنا
فرهنگ فارسی معین
(مُ هَ نّ) [ ع . ] (اِمف .) گوارا، خوش آیند.
-
انیق
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (ص .) 1 - خوش آیند.2 - شگفت - آور.
-
پاتوق
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ فا - تر. ] (اِمر.) = پاتوغ : محلی که همیشه در آنجا عده ای گرد هم آیند.
-
رایق
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . رائق ] (اِفا.) 1 - صاف ، صافی . 2 - خوش آیند.
-
ناگوار
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (ص .) 1 - نامطبوع ، ناخوش آیند. 2 - هضم نشده .
-
هلو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) ریسمانی که کودکان از جایی آویزند و بر آن نشینند و در هوا آیند و روند؛ ارجوحه ، تاب .
-
غاص
فرهنگ فارسی معین
(صّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - انباشته ، پُر. 2 - گروه بسیاری از مردم که یک جا گِرد هم آیند.
-
فاریدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ بخارایی ] (مص ل .) خوش آیند بودن ، موافق طبع بودن ، به دل نشستن .
-
آسانسور
فرهنگ فارسی معین
(سُ) [ فر. ] ( اِ.) اتاقک متحرکی که به وسیلة آن از طبقه ای به طبقات بالا روند و یا از طبقة بالا به پایین فرود آیند؛ بالابر، آسان بر (فره ).
-
پشتک
فرهنگ فارسی معین
(پُ تَ) (اِ.) نوعی پرش در آب یا زمین که چند معلق در هوا زنند و سپس فرود آیند.
-
چتر نجات
فرهنگ فارسی معین
( ~ نِ) (اِمر.) چتری که چتربازان به پشت خود می بندند و هنگام پریدن از هواپیما به خارج باز می شود و به وسیلة آن فرود می آیند.
-
دلنشین
فرهنگ فارسی معین
(دِ. نِ) (ص فا.) 1 - خوش آیند، آن چه در دل نشیند. 2 - مؤثر.