کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آگار زردۀ تخم مرغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تخم مرغ
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ مُ) (اِمر.) بیضة مرغ ، تخم ماکیان .
-
آستینه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمر.) تخم مرغ ، خایه .
-
آسینه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمر.) تخم مرغ ، خایه .
-
تاغ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) تخم مرغ .
-
خاگ
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) تخم مرغ .
-
مرغانه
فرهنگ فارسی معین
(مُ نِ) (اِ.) تخم مرغ .
-
یزدادی
فرهنگ فارسی معین
(یَ) (اِمر.) 1 - قلیه و قیمه را گویند که بعد از پخته شدن تخم مرغ بر بالای آن ریزند. 2 - کوفته که در آن تخم مرغ پخته باشد.
-
اسپیده
فرهنگ فارسی معین
(اِ دِ) (اِمر.) 1 - سفیدة تخم مرغ . 2 - سپید چشم .
-
پلغده
فرهنگ فارسی معین
(پَ لَ دَ) (ص .) گندیده ، تخم مرغ یا میوة گندیده .
-
گوازه
فرهنگ فارسی معین
(گُ زَ یا زِ) (اِ.) [ معر. ] تخم مرغ نیم پخته .
-
خایه
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ په . ] (اِ.) 1 - تخم ، تخم مرغ . 2 - تخم انسان یا حیوان نر. ؛ ~کسی را مالاندن کنایه از: چاپلوسی کردن ، تملق اغراق آمیز کردن . ؛مثل ~حلاج لرزیدن به شدت ترسیدن .
-
ذهاب
فرهنگ فارسی معین
(ذِ) [ ع . ] (اِ.) جِ ذهب . 1 - زرده های تخم مرغ . 2 - پیمانه های اهل یمن .
-
زرده
فرهنگ فارسی معین
(زَ دِ) 1 - (اِمر.) قسمت زردرنگ درون تخم مرغ . 2 - (اِ. ص .) اسب زردرنگ .
-
فرخواگ
فرهنگ فارسی معین
(فَ خا) (اِ.) قلیه و گوشتابه که بر بالای آن تخم مرغ بریزند و بخورند.
-
نیمرو
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص مر.) دانة گوهر که یک طرف آن مدور و طرف دیگرش پهن باشد. 2 - نیم برشته ؛ تخم مرغِ ~ تخم مرغ سرخ شده در روغن .