کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آژینکاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کاری
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ص نسب .) 1 - فعال ، مفید. 2 - پهلوان و دلاور جنگی . 3 - بسیار مؤثر، کارگر.
-
آیینه کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) (اِمر.) نوعی تزیین داخلی ساختمان ، با چسباندن قطعه های کوچک آیینه به شکل های هندسی و گل و بته های مختلف .
-
آسان کاری
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) سهل گرفتن ، مساهله .
-
استخوان کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(حامص .) خاتم سازی ، خاتم کاری .
-
ثواب کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا . ] (حامص .)نیکویی ، عمل درخور پاداش نیک .
-
خاتم کاری
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع - فا. ] (حامص .) شغل و عمل خاتم کار، خاتم بندی .
-
ریزه کاری
فرهنگ فارسی معین
(زِ)(حامص .) ظریف کاری ، دقیق - کاری .
-
سفت کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) انجام دادن کارهای پی سازی ، دیوارچینی و پوشاندن سقف ساختمان . مق نازک کاری .
-
سقط کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) آجر - کاری ، به کار بردن آجر و سنگ در ساختمان .
-
شانه کاری
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (حامص .) درآویختن با کسی ، زد و خورد کردن .
-
صیفی کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص . اِمر.) 1 - عمل صیفی کار، زراعت محصولات تابستانی ، کشت خربزه و هندوانه و خیار و مانند آن . 2 - کشت سبزی ها.
-
ندانم کاری
فرهنگ فارسی معین
(نَ نَ) (حامص .) (عا.) سهل - انگاری ، از روی عقل و تدبیر کار نکردن .
-
هم کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - هم شغلی . 2 - شرکت با دیگری در کاری و شغلی .
-
کنده کاری
فرهنگ فارسی معین
(کَ دِ) (حامص .) حکاکی روی چوب ، فلز و غیره . حکاکی .
-
گل کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) 1 - عمل یا فرایند کاشتن و پرورش گل . 2 - جایی که در آن گل کاشته اند.