کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آچار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آچار
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) 1 - تُرشی ، چاشنی . 2 - زمین پست و بلند و سراشیب . 3 - درهم آمیخته .
-
آچار
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] ( اِ.) آلتی فلزی که به وسیلة آن مهره های آهنین را باز کنند یا ببندند و انواع مختلف دارد: چهارسو، دو سر، شمع ، شلاقی ، آلن و غیره .
-
واژههای مشابه
-
آچار فرانسه
فرهنگ فارسی معین
(فَ س ِ) [ تر - فر. ] (اِ.) 1 - آچار یک دسته با یک فکِ ثابت و یک فکِ متحرک . 2 - (عا.) مجازاً به شخصی گویند که در کارهای مختلف (معمولاً فنی ) وارد است .