کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آوار
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص .) آزار، رنج ، ستم . 2 - خراب ، ویران . 3 - ( اِ.) هرج و مرج ، بی نظمی . 4 - غارت ، چپاول . 5 - دربه در، آواره .
-
آوار
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) 1 - گرد و غبار و خاک . 2 - فرو ریختن دیوار و سقف .
-
واژههای مشابه
-
آوار شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ)(مص ل .)1 - خراب شدن ، فرو ریختن . 2 - (عا.) وارد شدن ناگها نیِ تعداد زیادی مهمان بر کسی .
-
صف آوار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص مر.) جنگجو.
-
واژههای همآوا
-
عوار
فرهنگ فارسی معین
(عَ یا عِ یا عُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - عیب ، عیب و عار. 2 - دریدگی و پارگی در پارچه یا جامه .
-
جستوجو در متن
-
رشت
فرهنگ فارسی معین
(رَ شْ) (اِ.) 1 - آن چه که از جایی فرو می ریزد، آوار. 2 - خاکروبه ، گرد و غبار. 3 - مرکز استان گیلان .